توسعه، پیشرفت و سود آوری و رسیده با بهره وری با مدیریت منابع و رفع نواقص در کسب و کار بدست می آید. همانطور که پیش از این گفته شد مدیران کسب و کارها، سازمان ها و شرکت های کوچک و بزرگ به دنبال رفع نواقص هستند و در این میان از ابزارهای و روش های مختلف استفاده می کنند. از جمله روش هایی که به آنها در مقاله های قبلی اشاره شد چرخه PDCA و DMAIC است. ولی به راستی تفاوت این دو ابزار برای بهبود کسب و کار و توسعه چیست و از کدام یک می توان بهتر برای رفع مشکلات و نواقص کسب و کار و ایجاد بهبود در روند و فرایندهای کسب وکار استفاده کرد.
مقایسه PDCA و DMAIC
همانطور که پیش از این گفته شد PDCA یک مدل و چرخه 4 مرحله ای شامل طرح، انجام دادن، بررسی کردن و عمل کردن است که برای بهبود مستمر در مدیریت فرایند کسب و کار بکار می رود، در حالیکه DMAIC یک چرخه بهبود پیشرفته 5 مرحله ای با استفاده از داده هایی برای بهبود افزایش و تثبیت فرایندهای کسب و کار شامل تعریف، اندازه گیری، تجزیه و تحلیل، بهبود و کنترل است. هر دو این مفاهیم برای فرایندهای بهبود عملکرد در بسیاری از زمینه های کسب و کار مانند مدیریت زنجیره تامین، تولید و مدیریت منابع انسانی و برای بهبود کیفیت و … استفاده می شود.
PDCA بیشتر برای بهبود مستمر فرایند کسب و کار مورد استفاده قرار می گیرد . یک مفهوم مستقلی است که در سال 1950 آغاز شده است و عمدتا با یکی دیگر از تکنیک های محبوب ژاپنی به نام Kaizen استفاده می شود. DMAIC یک چرخه بهبود یافته مبتنی بر داده ها است که برای بهبود ، تقویت و تثبیت فرایندهای کسب و کار استفاده می شود که در سال 1980 به عنوان بخشی جداناپذیر از SIX SIGMA آغاز شد.
باید گفت بین این دو تنها مراحل کار متفاوت است در غیراین صورت هدف به طور قابل توجهی مشابه است زیرا آنها تلاش می کنند تا یک نتیجه مشابه را بدست آورند. حتی اگر این مدل های بسیار ساده ای برای درک باشد، بسته به فرایندهایی که برای آنها استفاده می می شود، ممکن است اجرای آن پیچیده باشد. مدیریت تغییر بخش مهمی از PDCA و DMAIC است و همچنان ادامه دارد زیرا موفقیت مدیریت تغییر به طور مستقیم بر موفقیت اجرای بهبود فرایند تاثیر می گذارد. DMAIC رویکرد مکانیکی بسیار پیچیده ای است اگر بتوان پدیده را به اندازه کافی با ترکیب داده ها تجزیه و تحلیل و درک کرد می توان پیش بینی کرد که چه اتفاقی خواهد افتاد.
بهتر است داده ها را تجزیه و تحلیل کرد از سوی دیگر باید به صورت دقیق مشخص کرد که علت چیست و باید پیش بینی کرد چه اتفاقی خواهد افتاد اگر درست دریافت و درک شود می توان گفت با طرح تعریف شده به به کجا می توان رسید و نتایج را پیش بینی کرد. از این رو مشکل حل شده و پرونده بسته می شود و در کل می توان گفت PDCA برای بهبود ایده ال است و روشی با کنترل و ازمایش و در چارچوب بهبود است و DMAIC برای پروژه هایی است که با خطرات بزرگ روبرو می شوند و برای مشکلات بزرگ و پیچیده است.